می خواهم از تو بنویسم ،
نه این بار می خواهم از با تو بودن بنویسم ، اندیشه پنهانی که سو سو می زند در این تاریکی ها مرا در حالت استغاثه به دام انداخته ، من به تو نزدیکم اما او ... نزدیکتر .
در کلاس درسی نشسته بودم ، کلاس خشک و بی روحی بود ، مرارت می کشیدم تا به استاد گوش دهم ، چند صندلی آن طرف تر ، همکلاسی ام دائم در حال تکان دادن پایش بود ، دقیقا مثل پاندول ساعت ، با ضرباهنگی یکنواخت . فارغ از درس با تک مضراب هایش همراه شدم ، با این که خوب می شناختمش احساسم این بود که بسیار تنهاست ، و یا فکر عظیمی مثل خوره اذیتش می کند که اینجور با اضطراب پایش را تکان می دهد یا مثل من در انتظار اتمام کلاس وقت می گذراند ، به نقطه ای خیره شده بود ، انگار چیزی در درونش باعث به هم ریختگی اش بود که اصلا تمرکز نداشت ، فکر می کردم که راز سر بسته ای داشت که من از آن بی خبرم .
به خودم نگاه کردم ،پایم دقیقا مانند او با ضرباهنگی خاص در حال حرکت بود ، مثل او شده بود . تنها ، با مشکلات عظیم ، راز سر بسته و به نقطه ای که او بود خیره شده بودم .
این یک نیم بند بود از خودم ، از او هنوز نمی دانم . . .
مدل لباس فشن مردانه burberry prorsum 2012
مدل لباس فشن مردانه dolce & gabbana 2012
مدل لباس فشن مردانه dolce & gabbana 2012
یوزر و پسورد نود 32 18فروردین 1390
822199 بازدید
1 بازدید امروز
127 بازدید دیروز
967 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian